پلی استیشن VR2 شفافیت خیره کننده و تجربه ای بی نظیر از نسل بعدی را ارائه می دهد، اما آیا بازی هایی دارد که شما آن ها را بخواهید؟
آندره:تنها چند دقیقه پس از شروع بازی Resident Evil Village در پلی استیشن VR2، یک “وای” شنیدنی را منتشر کردم. یک فریاد خونآلود در اعماق قلعه دیمیترسکو، من را عصبانی نمیکند، زیرا توجه من به جای دیگری است. من به نقاشی قاب شده روی دیوار سرسرا نگاه می کنم. این پرتره مردی با ظاهر سلطنتی نسبتاً معمولی است، اما در PSVR2 توجه من را به خود جلب می کند زیرا می توانم جزئیات کوچک را با وضوح شفاف ببینم. قلم موها، تغییرات رنگی در پارچه کت او را مطالعه می کنم و می توانم بگویم که این یک نقاشی رنگ روغن است.وقتی نسخه اصلی Resident Evil Village را روی پلی استیشن 5 بازی کردم، به جزئیات محیطی، مانند این نقاشی، زیاد توجه نکردم. در این بازی، اغلب حواس من به آنها پرت می شود. اگرچه این نسخه در اصل همان بازی است، اما از طریق صفحه نمایش خیره کننده PSVR2 جان تازه ای به خود می گیرد.
صفحه نمایش OLED این هدست میدان دید وسیع 110 درجه ای را ارائه می دهد که می تواند بازی ها را با وضوح 4K HDR ارائه دهد. برخلاف اکثر هدستهای واقعیت مجازی موجود در بازار، من هیچ پیکسلسازی، ساختگی یا دانهبندی کلی در متن نمیبینم – همه چیز واضح به نظر میرسد. وضوح نمایشگر 2000×2040 در هر چشم است و بازی ها می توانند با فریم های صاف 90/120 هرتز اجرا شوند. این یکی از زیباترین صفحهنمایشهای موجود است که با رزولوشن 2448در2448 وHTC VIVE 2 در هر چشم رقابت میکند. این هدست با قیمت تقریبی 799 دلار به فروش می رسد. ما هنوز نمی دانیم که PSVR2 با چه قیمتی فروش خواهد رفت، اما زمان من با این سخت افزار چشمگیر باعث می شود فکر کنم گران خواهد بود و هر جنبه ای از PSVR2 واقعاً سطح بالا به نظر می رسد.در روزی که با این هدست گذراندم، چهار بازی را بررسی کردم: The Walking Dead: Saints & Sinners: Chapter 2 – Retribution، Resident Evil Village، Star Wars: Tales from Galaxy’s Edge – Enhanced Edition، و از همه چشمگیرتر Call of the Mountain….
همه این بازیها از قدرت و وضوح هدست و همچنین عملکرد پیشرفته کنترلکنندهها مانند محرکهای تطبیقی، بازخورد لمسی، حساسیت لمس انگشتان و ردیابی حرکت کلی استفاده میکنند. اما فقط Horizon به طور انحصاری برای PlayStation VR2 طراحی شده است. بازیهای دیگر یا در حال حاضر روی هدستهای واقعیت مجازی دیگر منتشر شدهاند یا به زودی روی آنها عرضه خواهند شد. با نگاهی به مجموعه نرم افزار، آیا Horizon و نسخه های پیشرفته بازی های موجود برای ایجاد سخت افزار کافی هستند؟ این سوالی است که باید از افرادی بپرسید که از قبل هدست واقعیت مجازی داشته اند…
راه اندازی:
روزهای دردناک راه اندازی هدست واقعیت مجازی پلی استیشن 4 پشت سر گذاشته شده است. PlayStation VR2 فقط از یک کابل تشکیل شده است، شما به دوربین یا کنترلرهای Move نیاز ندارید، و دوربین عبوری به شما امکان می دهد هنگام تنظیم تنظیمات خود، محیط اطراف خود را ببینید.هدست PSVR2 سبک، راحت و تنظیم اندازه آن آسان است.این یک راه عالی برای خلاصه کردن احساسی است که در سر شما وجود دارد.بسیار سبک و راحت…خفه کننده یا خیلی پر دردسر نیست و به راحتی جلوی چشمان شما آویزان می شود. صفحه پشت هدست نیز روش خوبی برای سفت کردن هدست است, لحظه ای که من بیشتر از آن لذت بردم، با توجه به اینکه با سفت شدن بند صفحه، چقدر صدای کلیک می دهد.وقتی هدست را راهاندازی میکنید، میتوانید ویژگیهای تجربه VR را شخصی کنید، از جمله میدانهای دید و ردیابی چشم. از طریق مرکز کنترل پلیاستیشن VR2، میتوانید وارد منوهایی شوید که اطلاعات دقیقی از محل قرار گرفتن چشمان شما و نحوه مشاهده اشیا ارائه میدهند.
این منوها مانند مینیبازیها اجرا میشوند، مانند اینکه چشمانتان بدون چرخاندن سر، نقاط قرمز متحرک را دنبال کنند. منوی دیگری حلقه های رنگی دور چشم شما را نشان می دهد. اگر حلقه ها آبی شوند، لنزها در یک راستا قرار دارند. خواندن چشم اهمیت دارد، زیرا هدست می تواند آنچه را که به آن نگاه می کنید ردیابی کند. درست است؛ شخصیت ها متوجه خواهند شد که آیا شما با آنها تماس چشمی برقرار می کنید! خواندن چشمی همچنین با تکنیکهای پیشرفته رندر فووید که برای بهبود تصاویر از طریق تنظیم وضوح بر اساس آنچه به آن نگاه میکنید، به پشتیبان کمک میکند.هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد، بهترین بخش تنظیمات، تعریف منطقه بازی شما است. این فرآیند از هدست های Meta’s Quest الهام می گیرد. با فعال بودن دوربین تعبیه شده هدست، نگاهی سریع به محیط اطراف خود خواهید داشت. توری علمی تخیلی همه چیز نزدیک شما را می پوشاند و تمام تلاش خود را می کند تا فضای اتاق شما را بخواند. شما باید به کف و حتی به سقف نگاه کنید تا یک بازخوانی کامل داشته باشید.
پس از اتمام اسکن، هدست یک منطقه بازی را توصیه می کند. با استفاده از کنترلر خود تقریباً مانند یک نشانگر لیزری، می توانید شکل توصیه شده را به دلخواه تغییر دهید، همه اینها با سادگی طراحی در هوا. این یک فرآیند فوقالعاده ساده است و نتایج باید افراد را از مشت زدن به دیوارها یا ضربه زدن به وسایل اتاقشان باز دارد. اگر به لبه شبکه خود نزدیک شوید، حلقه های هشدار قرمز رنگ ظاهر می شوند که به شما هشدار می دهند.
همچنین میتوانید دکمهای را در زیر هدست فشار دهید تا دوربین عبوری در هر زمان فعال شود، که میتواند به شما کمک کند هنگام بازی در منطقه امن نگه دارید.همانطور که این تنظیمات VR رایگان است، همیشه باید به خاطر داشته باشید که از طریق کابل به پلی استیشن 5 شما متصل است. در حین حرکت احساس خواهید کرد که در اطراف بدنتان آویزان است و همچنین روی آن قدم خواهید گذاشت. کابل مقداری طول دارد و در زمان من با PSVR2 خیلی آزاردهنده نبود، اما اغلب وقتی وارد بازی میشدم متوجه آن میشدم، چون جلوی بازوهایم میافتاد، یا میتوانستم آن را روی پشتم احساس کنم.
بعد از اینکه با هدست راحت شدم، وارد بازی شدم! راهاندازی آنها به سادگی راهاندازی یک بازی پلیاستیشن 5 است.
Horizon: Call of the Mountain
این بازی نمایشی نسل بعدی است که میخواهید در زمان عرضه آن را ببینید. ما هنوز نمی دانیم که آیا Horizon یا هر یک از بازی های ذکر شده در این مقاله در همان روز با سخت افزار در اوایل سال 2023 در دسترس خواهند بود یا خیر.در نسخه ی نمایشی Horizon: Call of the Mountain، چیزی که من به سرعت یاد گرفتم این است که این تجربه به عنوان Horizon: Forbidden West، به نوعی غافلگیرکننده گرافیکی است، و به لطف VR که خواندن دقیقی را در اختیار ما قرار می دهد، در جلوه های بصری خود کمی بیشتر می شود. مقیاس دایناسورهای روباتیک اگر فکر میکردید که Tallnecks در بازیهای کنسولی بزرگ هستند، فقط منتظر بمانید تا اندازه واقعی آن ها را در VR ببینید. اندازه یکی از پاهای آنها بسیار فراتر از آن چیزی است که فکر می کردید. بعد از اینکه یکی را در VR دیدم، از نمایندگان Guerrilla Games پرسیدم که آیا اندازه Tallneck در Call of the Mountain افزایش یافته است یا خیر. آنها گفتند که یک به یک است و با توجه به دیدگاه جدید بزرگتر به نظر می رسد. دیدگاه VR و احساس حضور، نسبت آن را تقویت می کند. دیدن این یک چیز وحشی است و تنها زمانی معنا پیدا می کند که با چشمان خود آن را ببینید.نسخه ی نمایشی Horizon به آرامی با پخش کننده در یک قایق پارویی شروع می شود که به سمت بالا می رود. این لحظه به تثبیت داستان کمک میکند و به شما امکان میدهد با شخصیت خود، ریاس، یک سرباز سابق کارجا که برای اولین بار در مجموعه کتابهای کمیک Horizon ظاهر شد، آشنا شوید. ریاس با دو نفر دیگر که فرمانده قایق هستند صحبت می کند. شما به عنوان زندانی آنها آنجا هستید. آنها با توجه به تعداد محدود حیات وحش به آرامی در حال حرکت هستند.همانطور که داستان توسعه می یابد، سواری تقریباً حال و هوای دیزنی لند به خود می گیرد زیرا انواع جانوران روباتیک از درختان سرسبز بیرون می آیند و بر فراز کوه ها اوج می گیرند. آنها به طرز خطرناکی به هم نزدیک می شوند و هرکدام در نحوه حرکت و بزرگی خود نوعی هیبت را به همراه دارند. وضوح بصری و جزئیات در هر دستگاه شگفت انگیز به نظر می رسد. تنها در عرض چند دقیقه از بازی و نشستن در این قایق، احساس کردم که در یک تور عالی از دایناسورها از Horizon Zero Dawn هستم. این یک راه عالی برای شروع بازی است، حتی اگر کار زیادی انجام ندهید. انیمیشن ها و نورپردازی ها نفس گیر هستند و من فقط می خواستم دستم را دراز کنم تا به روبات ها دست پیدا کنم. با این حال، بیشترین تعاملی که در دقیقه آغازین دارم، بالا بردن دستی برای حرکت دادن یک درخت درخت انگور است که در هنگام ورود به غار جلوی ما آویزان شده است. این یک لحظه تعاملی کوچک است، اما با این وجود یک لحظه جالب است.
وقتی ریاس بالاخره به خشکی میرسد، نمیدانم چه کار کنم. چوبهای آنالوگ او را حرکت نمیدهند، و من نمیتوانم روی محیط کلیک کنم تا به نقاط خاصی بپیچم (کاری که بسیاری از بازیها در VR انجام میدهند). بازی به من اطلاع می دهد که باید دستانم را مثل دویدن بالا و پایین ببرم. مطمئناً، انجام این حرکت باعث می شود ریاس به همان سرعتی که من پمپ می کنم حرکت کند. اینها حرکاتی هستند که من از انجام دادن آنها متنفرم وقتی که دیگران در حال تماشای من در حال اجرای VR هستند. احساس می کردم یک احمق این کار را جلوی توسعه دهندگان بازی و نمایندگان پلی استیشن انجام می دهم.در حالی که مثل کسی که در جای خود دویدن می کند، جلو می روم، با چرخاندن سرم، ریاس را به سمتی که نگاه می کنم هدایت می کنم. من همچنین میتوانستم از چوب آنالوگ سمت چپ برای تغییر جهت او استفاده کنم، اما استفاده از سرم را بهترین رویکرد دانستم. او در نهایت با یک دیوار صخره ای روبرو می شود که باید از آن بالا برود. نشانه های سفید تاقچه هایی را که او می تواند روی آنها بگیرد برجسته می کند. همانطور که انتظار دارید، تنها کاری که باید انجام دهم این است که بازویم را دراز کنم، مطمئن شوم که دستم روی سنگ معلق است، و سپس ماشه روی کنترلر را بکشم تا به آن بچسبم. اولین دستگیره های من به آرامی و با محاسبات عالی انجام شد، اما به زودی یاد گرفتم که می توانم به سرعت دیوار را موتور کنم. وقتی حرکت می کردم می توانستم حرکت را حس کنم. توسعه دهندگان در اتاق به من هشدار می دهند که اگر هدفم درست نباشد، می توانم سقوط کنم.
مکانیک کوهنوردی به خوبی کار می کند و تنوع زیادی در طرح های سنگ، از جمله تاقچه هایی که نیاز به حرکات دست روی دست دارند، ارائه می دهد. بیشتر اکشنها در این نسخه نمایشی شامل صعود به سازههای بلند بود که اگر به پایین نگاه کنم، حس فوقالعادهای از ارتفاع (و ترس) به من میدهد.من همچنین باید با Watcher، روبرو شوم. این جانور چابک به اندازهای که در بازیهای کنسولی میشناختیم تهاجمی نیست، اما توپهای آتشین را به صدا در میآورد و با کشیدن دم به صورت دورهای به سمت ریاس میرود. ریاس با فشار دادن یک دکمه و حرکت به سمت مورد نظر از حملات فرار می رود. سلاح منتخب او مانند آلوی است: کمان.همیشه یکی از بهترین نمونه های ورودی بازیکن در VR، کمان در Call of the Mountain برای استفاده بسیار عالی است. دستم را روی شانهام میآورم تا تیری را از تیرکم بیرون بیاورم، سریع آن را روی کمان قرار میدهم، روی دکمه شانهام کلیک میکنم تا آن را در جای خود نگه دارم، و سپس بازویم را به عقب میکشم تا ریسمان سفت شود. رها کردن دکمه شانه، فلش را به سمت Watcher می فرستد. هدف من خارج از دروازه بزرگ نیست، و احساس می کنم تنظیماتم خاموش است. نمایندگان Guerrilla توصیه می کنند که گزینه را از راست به چپ دست تغییر دهم (که در یک منو استفاده می شود) و این کار را انجام می دهد. من مانند یک قهرمان تیر می زنم و سلامتی ناظر به سرعت تحلیل می رود.خارج از اکشن، به نظر من دنیای Call of the Mountain بسیار تعاملی است. یک سیب را برمی دارم، آن را به صورتم می گیرم تا بخورم و دوباره قدرت پیدا می کنم. موارد دیگری را نیز برای بررسی برمی دارم. فیزیک آنها چشمگیر است و به من این امکان را می دهد که یک جعبه را روی زمین بگذارم و سپس درب آن را با دقت بالای آن قرار دهم.
Resident Evil Village
قبلاً در مورد اینکه چگونه جزئیات کوچک Resident Evil Village تأثیر می گذارد صحبت کردم. آنها در طول نسخه ی نمایشی کوتاه ثابت هستند. همانطور که انتظار دارید، لیدی دیمیترسکو در دنیای واقعیت مجازی غولپیکر به نظر میرسد و دیدن خون او از دست شما سطح جدیدی از خزنده را در هدست ایجاد میکند. انبوه حشرات که عوامل او نیز احضار میکنند، بیشتر مزاحم بصری هستند و تنش را افزایش میدهند.اتان هنوز هم مانند نسخه کنسولی شکست میخورد، با این حال اکنون میتواند سلاحهای دوگانه را به کار گیرد، اما این بدان معنا نیست که زمان آسانتری برای مبارزه با آنها خواهد داشت. در جلسه بازی ام، یک چاقو در دست چپ و یک تپانچه در دست راستش قرار می دهم. من میتوانم آزادانه از هر دو استفاده کنم، اما در صورت نیاز به بارگیری مجدد، باید تیغه را در جلد قرار دهم. این عمل فقط یک کلیک نیست. باید گیره را از تپانچه آزاد کنید، یک گیره تازه را از کنار خود بگیرید، آن را وارد کنید و سپس تفنگ را بکوبید. این اقدامات کمی دقت دارند اما بازخورد لمسی رضایت بخشی را در کنترلرها ارائه می دهند. همچنین سرعت اتان را کند می کند و او را آسیب پذیر می کند.
فیزیک بازی بسیار خوب است. وقتی هیچ دشمنی در آن نزدیکی نبود، چاقویم را به هوا پرتاب کردم و توانستم در هنگام فرود آن را بگیرم. دمو من هیچ پازلی نداشت, بنابراین وقتی به عمق لانه دیمیترسکو می رفتم مجبور شدم مقداری از هیجان خودم را جبران کنم.وقتی دشمنان از چوبکاری بیرون میخزیدند، متوجه شدم که اسلحهبازی عالی است، و حس خوبی را ارائه میدهد، و وحشت ناشی از کم شدن مهمات، و تقلا برای بارگیری در سریعترین زمان ممکن را تجربه کردم.این بازی نمایش عالی دیگری از کیفیت صفحه نمایش و ورودی کنترلر نسل بعدی پلی استیشن VR2 است. از آنجایی که برخی از قطعات بزرگ بازی در نسخه ی نمایشی از دست رفته اند، نمی توان گفت که روند بازی در محصول نهایی چگونه جریان خواهد داشت. مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، دیدن لیدی دیمیترسکو در VR عجیب است.
The Walking Dead: Saints & Sinners: Chapter 2 – Retribution
Retribution کاملترین بازیای بود که من روی پلیاستیشن VR2 بازی کردم و با توجه به تعداد عملکردهای مختلف کنترلر در بازی، به آزمون و خطای زیادی نیاز داشت. این یک عنوان VR است که بیشتر جنبه های رسانه را در بر می گیرد و در این حد من را تحت تاثیر قرار داد.چه من با عصبانیت چراغ قوهام را تکان میدادم تا نور را در اتاقی تاریک به دست بیاورم یا دیوانهوار سعی میکردم یک اسلحه را دوباره پر کنم، Retribution من را روی انگشتانم نگه داشت. این یک تکه زیبا از اکشن زامبی و تعداد زیادی از انتخاب بازیکن روایت را ارائه داد. فینال بزرگ دموی من در نواری اتفاق افتاد که در حال پخش موسیقی بود. زامبی ها از هر طرف سرازیر می شدند، حتی از طبقات بالاتر روی من می ریختند. من میتوانستم یک آدم مرده باشم، اما خوشبختانه یک اره برقی به من هدیه دادند که مانند یک چاقوی داغ در کره آنها را برش میدهد. این سلاح در کنترلرهای پلی استیشن جغجغه رضایت بخشی دارد. تمام سلاحهایی که استفاده کردم، خروجیهای لمسی متفاوتی را ارائه میکردند.