حس غالبی که کاملاً در رگهای Death Stranding 2: On the Beach جریان دارد، اعتماد به نفس است.
پنج سال و نیم پیش، Kojima Productions اولین بازی خود را پس از جدایی Konami با استقبال نسبتاً متفاوتی منتشر کرد. کسانی که به دنبال Metal Gear Solid بعدی بودند، Solid Snake جدید خود را پیدا نکردند. با این حال، زمان با Death Stranding مهربان بوده است و اکنون نسخه اصلی به طور قابل توجهی بهتر مورد توجه قرار گرفته است – مخاطبان اکنون به هدف Hideo Kojima و همکارانش احترام میگذارند.
Kojima Productions از همان ابتدا میدانست که در Death Stranding چیزی برجسته ساخته است، اما اکنون میداند که همه شما نیز این را میدانید. این اعتماد به نفس به توسعهدهنده اجازه داده است تا سرسختترین دنبالهها را بسازد؛ دنبالههایی که از بازی اول دو برابر میشوند و سپس به هر طریق ممکن آن را کوچک جلوه میدهند.
نقطه کانونی همچنان حمل بار در یک دنیای باز بزرگ، تحویل محمولهها و نجات بستههای گمشده است. با این حال، اکنون، سفرهای بین کشوری طولانیتر، چالش برانگیزتر و با درگیریهای مسلحانه و مشتزنیهایی که نبرد نسخه اصلی را شبیه یک نسخه آزمایشی اولیه میکند، از هم جدا شدهاند. روایتی دقیق و تأثیرگذار، تلاش سم بریجز برای آوردن مکزیک و استرالیا به شبکه کایرال را به این سفرها قوت میبخشد.
به عنوان یک دنباله مستقیم، Death Stranding 2 وظیفه سختتری برای ایجاد جذابیت و تعلیق دارد؛ قوانین، اصطلاحات و رویدادهای جهان پسا آخرالزمانی آن قبلاً توضیح داده شدهاند. دیگر نمیتواند بیشتر سکانسهای داستانی، پیچشها و افشاگریها را بر اساس گذشته جهان بنا کند، بنابراین در عوض، توجه ویژهای به شخصیتها، تاریخچه شخصی آنها و چگونگی تأثیر آنها بر آینده دارد. آنها کاملاً آمادهاند تا بار یک دنباله را به دوش بکشند.
سم (Norman Reedus)، فراجیل (Léa Seydoux) و شخصیت منفی هیگز (Troy Baker) بازمیگردند و بازیگران بیشتری از جمله تارمن (Marty Rhone)، دالمن (Jonathon Roumie)، تومارو (Elle Fanning) و رینی (Shioli Kutsuna) سوار بر کشتی DHV Magellan به آنها اضافه میشوند. داستان کلی فیلم، تلاش این گروه برای بازگرداندن ارتباط مردم دو کشور با دنیای خارج و تمام مشکلاتی که در این مسیر با آنها مواجه میشوند را دنبال میکند.
یکی دیگر از رگههایی که داستان اصلی را تغذیه میکند، نیل (Luca Marinelli) است. اینکه او چه نقشی در وقایع دنباله دارد و چگونه به بازیگران اصلی مرتبط میشود، در ابتدای انتشار پنهان نگه داشته شده بود و ما قصد داریم آن را به همین شکل حفظ کنیم. نیل نقشی مشابه شخصیت کلیف آنگر با بازی مدس میکلسن از بازی اول ایفا میکند و بین فصلها مداخله میکند تا در میانپردههای به ظاهر نامرتبط، رمز و راز و تعلیق ایجاد کند.
نحوه اتصال دو خط زمانی، Death Stranding 2 را در آسیبپذیرترین و تکاندهندهترین حالت خود نشان میدهد. تجربیات نیل عمیقاً پرشور هستند و وقایع نسخه اصلی را به شیوهای نگرانکننده بازسازی میکنند. آنها همچنین به سفر سم هدف بیشتری میدهند و در عین حال جهان را با یک لایه جدید گسترش میدهند – هرچند که دلخراش باشد.
این افشاگریها بر اساس یک دنیای تثبیتشده بنا شدهاند و دانش فرضی که با ساخت دنباله به دست میآید، به بازی اجازه میدهد تا به سرعت پیش برود. داستان آن سرراستتر و دنبال کردنش آسانتر است، و اگر به یادآوری نیاز دارید، یک منوی Corpus توضیحاتی در مورد تمام ویژگیها و اتفاقات عجیب و غریب سریال ارائه میدهد.
همه اینها به روایتی تبدیل میشود که علیرغم پیامدهای جهانی اقدامات کلی گیمپلی شما، شخصی باقی میماند. هدف، اتصال مجدد جهان است، اما در واقع، نزدیکترین افراد به سم هستند که بیشترین اهمیت را دارند. عملکرد آنها، بازی را به جذابترین و بیوقفهترین بازی در PS5 تبدیل میکند.
صدها تحویل در سراسر مکزیک و استرالیا، وسایل نقلیهای هستند که شما را از یک بخش داستانی به بخش دیگر هدایت میکنند و محمولههایی را به شما میسپارند که از یک طرف حیاتی و از طرف دیگر خندهدار هستند. چه پیاده و چه با وسیله نقلیه، بیشتر تجربه صرف تکمیل تحویلها میشود تا گیرنده را متقاعد کنید که به شبکه کایرال بپیوندد.
چرخه گیمپلی به طرز باورنکردنی یادآور بازی اول است؛ این احتمالاً تکراریترین دنباله کوجیما پروداکشنز تا به امروز است. شما سفارشهای تحویل را از ترمینالها میپذیرید، سپس محموله را به مقصد مورد نظر خود منتقل میکنید. هر کسی که از نسخه اصلی لذت نبرده باشد، ناگهان به Death Stranding 2 ایمان نخواهد آورد – این بازیای است که با تمام وجود به هنر خود متعهد است.
جایی که پیشرفت را نشان میدهد، در زمینی است که از آن عبور میکنید، زیرا تغییر میکند و چالشهای بیشتری را در رویدادهای پویای جهان ایجاد میکند. زمینلرزهها (که در بازی به عنوان زلزله دروازه شناخته میشوند) قلههای کوهها را میشکنند و آوار را به سمت شما سرازیر میکنند. سیل ناگهانی باعث طغیان رودخانهها میشود و عبور از آنها را با جریانهای خروشان دشوارتر میکند. آتشسوزیهای جنگل میتوانند با سرعت زیادی گسترش یابند و راههای خروجی شما را مسدود کنند و طوفانهای شن دید را تا حد زیادی کاهش میدهند.
چنین رویدادهایی به طور تصادفی اتفاق میافتند و میتوانند آنچه را که قبلاً یک تحویل ساده بود به یک فاجعه تبدیل کنند. این امر به زندهتر و واکنشپذیرتر شدن دنیای باز کمک زیادی میکند، زیرا خرابههایی که از خود به جا میگذارد میتواند به سازههایی که شما و سایر بازیکنان ساختهاید آسیب برساند و آنها را نابود کند.
ویرانی بالقوهای که آنها به همراه دارند، یادآور سیستم رشته اجتماعی است که از عنوان اصلی منتقل و بهبود یافته است. هنگام کاوش در دنیای باز، اغلب با پلها، نردبانها، طنابهای کوهنوردی، وسایل نقلیه و موارد دیگری که توسط سایر بازیکنان واقعی به جا مانده است، مواجه خواهید شد که از آن ابزارها برای تکمیل اهداف خود استفاده کردهاند. اکنون که در دنیای بازی شما و دیگران توزیع شدهاند، به شما کمک میکنند و شما را تشویق میکنند که همین کار را برای دیگران در مناطق کمجمعیتتر انجام دهید.
در مقیاسی بزرگتر، بازیکنان میتوانند منابع خود را ترکیب کرده و جادهها را برای سفرهای آسانتر به اهداف و بازگشت از آنها بازسازی کنند. علاوه بر این، سیستم monorail جدید وجود دارد که به سم اجازه میدهد هم خودش و هم مقادیر زیادی بار را در مناطق وسیعی از زمین حمل کند. بسیار سریعتر از انجام این کار در خشکی، میتوانید از ریلها به عنوان یک زیپلاین موقت برای عبور از جهان نیز استفاده کنید.
به شما گزینههای بسیار بیشتری برای کمک به تکمیل تحویلها داده میشود، همراه با جامعهای که درک بهتری از آنچه بازی از شما میخواهد، دارد. حتی در مرحله قبل از انتشار، که 60 ساعت بازی ما در آن انجام شد، اغلب با ابزارهای استراتژیک قرار داده شده روبرو میشدیم تا سفرمان را کمی آسانتر کنیم.
همه چیز روان نیست، زیرا تعداد انگشتشماری از مسیرهای استقامتی در 10 ساعت پایانی کمی خستهکننده و ناامیدکننده میشوند. آنها در یک منطقه کوهستانی بیرحم اتفاق میافتند و مجبور بودن به پیمایش دقیق قلههای آنها بیش از چند بار، سرعت بازی را کاهش میدهد. این، همراه با یک سیستم سفر سریع تا حدودی غیرقابل اعتماد (در مواقع نامناسب قفل میشود)، باعث میشود که ماموریتهای عجیب و غریب تا زمانی که منتظر لحظه مهم بعدی داستان هستید، طولانی شوند.
با این حال، این مزاحمتها کم و نادر هستند و سیستم مبارزه بسیار بهبود یافته به شما این امکان را میدهد که هرگونه هیجانی را که ایجاد میکنند، از بین ببرید.
برخلاف نسخه اصلی که تیراندازی توصیه نمیشد، Death Stranding 2 مبارزه را به همان اندازه تحویل محمولههایش رضایتبخش و درگیرکننده میکند. گلولههای لاستیکی اکنون عادی هستند، بنابراین لازم نیست نگران ایجاد یک Voidout پس از کشتن یک دشمن انسانی باشید. این گلولهها همچنین روی BTها و نوع جدیدی از موجودات به نام Watchers به خوبی کار میکنند.
صرف نظر از اینکه با چه چیزی روبرو هستید، دنباله بازی هم رویکرد پر سر و صدا و هم رویکرد آرام را امکانپذیر میکند. صفحه انتخاب سلاح آن در نهایت با یک عنوان Call of Duty رقابت میکند، اما گزینههایی که تاکتیکهای مخفیکاری را تشویق میکنند، به همان اندازه قابل اجرا هستند.
مقایسههایی با Metal Gear Solid V: The Phantom Pain در مراحل آمادهسازی برای انتشار انجام شده است و این مقایسهها تا حدی بجا هستند. این عنوان پایگاههای دشمن را در دو نقشه بزرگ خود قرار میدهد و اگر تصمیم به درگیری بگیرید، میتوانید از هر زاویه و سبک مبارزهای با آنها مقابله کنید.
مخفیکاری تاکنون بیشترین درخشش را داشته است: اسلحههای بیصدا میتوانند دشمنان را از نزدیک و دور از پا درآورند در حالی که سلاحهای سرد مانند یک جفت دستکش برقی میتوانند آنها را از فاصله نزدیک با برق خفه کنند. علفهای بلند حرکات شما را میپوشانند و میتوانید با انواع نارنجکها تلهها و حواسپرتی ایجاد کنید.
در همین حال، گیر افتادن و مبارزه کردن این بار به هیچ وجه تضمین شده نیست. Death Stranding 2 در صورت لزوم یک بازی تیراندازی سوم شخص کاملاً شایسته است و تیراندازی رضایتبخشی را با انواع سلاحها ارائه میدهد.
درگیریهای تمام عیار عمدتاً برای ماموریتهای اصلی در نظر گرفته شده است – اگرچه در صورت تمایل میتوانید کل پایگاه دشمن را در حالت آمادهباش کامل قرار دهید – که در آنجا با دشمنان جدید دیگری مانند رباتهای ارواح روبرو خواهید شد.
با بهبودهایی که کوجیما پروداکشنز در سیستم کلی مبارزه خود ایجاد کرده است، تجربهای بدون افت کیفیت ارائه میدهد. دیگر از اردوگاههای دشمن نمیترسید؛ در عوض، آنها دعوتی برای ترکیب کردن چیزها و یافتن غنیمت بیشتر هستند.
دنباله لزوماً برخوردهای جنگی بیشتری اضافه نمیکند؛ تمرکز اصلی آن همچنان بر تحویل محمولهها است. با این حال، وقتی وارد منطقه BT میشوید یا به طور اتفاقی به یک پایگاه برمیخورید، احساس میکنید که برای مقابله با آنچه در پیش است، بسیار مجهزتر هستید. چشمان شما به جای اینکه به عقب خم شوید و از محیط دور شوید تا از برخورد جلوگیری کنید، روشن میشوند.
این عنوان را در جایی قرار میدهد که کل حلقه گیمپلی آن، و نه فقط تحویل محمولهها، به اندازه روایت آن عالی است. جابجایی بین محمولههای ارسالی و نبردها، سپس گسترش شبکه کایرال برای محمولههای جدید و بهروزرسانیهای داستان – این یک تجربه فوقالعاده است. گیمپلی و روایت در Death Stranding 2 در یک سطح قرار دارند، یکی به همان اندازه دیگری استثنایی است.
همین را میتوان در مورد جلوههای بصری آن نیز گفت که معیار گرافیکی جدیدی را در PS5 تعیین کردهاند. گاهی اوقات، مناظر مکزیک و استرالیا طوری به نظر میرسند که انگار مستقیماً از یک مستند طبیعت واقعی real-life David برداشته شدهاند. این بازی استثنایی به نظر میرسد و به فریادهای برخی از طرفداران پلیاستیشن برای عنوانی که قدرت یک تجربه واقعی نسل بعدی را نشان میدهد، پاسخ میدهد.
این بازی از همه نظر یک قدم بالاتر از بقیه است: مدلهای شخصیتها واقعی به نظر میرسند، محیطهای داخلی و خارجی خیرهکننده هستند و کارگردانی کاتسینها همچنان منحصر به فرد است. این بازی تاکنون از نظر ظاهری بهترین بازی PS5 است.
حالت کیفیت و حالت عملکرد در تنظیمات موجود است که اولی روی 30 فریم در ثانیه قفل میشود و دومی تا 60 فریم در ثانیه دو برابر میشود. ما حالت کیفیت را برای تجربه PS5 Pro خود انتخاب کردیم و در تمام مدت بازی با هیچ افت فریم قابل توجهی مواجه نشدیم. در آزمایش حالت عملکرد، نرخ فریم نیز افت نکرد.
تلاشهای فنی کوجیما پروداکشنز در صنعت پیشرو است و جایگاه مشهور هیدئو کوجیما به سازنده اجازه میدهد تا نوازندگان و صداپیشگانی را جذب کند که Death Stranding 2 را فراتر از ابزارهای معمول بازیهای ویدیویی ارتقا میدهند.
این شرکت در معرفی آهنگهای جدید در زمان مناسب مهارت دارد و همزمان با نزدیک شدن به خط پایان یک سفارش، آهنگها را پخش میکند. این آهنگها به اندازه لایکها و آیتمهایی که از گیرنده باری که به سمت آن سفر میکنید، باز میشوند، پاداش به نظر میرسند.
صداپیشگی با کیفیت بالا، کاتسینها را تقویت میکند و با جلوههای بصری فوقالعاده مطابقت دارد. تازهواردها همگی کارهای فوقالعادهای در زنده کردن شخصیتهای خود انجام میدهند، اما برجستهترینها Elle Fanning در نقش Tomorrow و Luca Marinelli در نقش Neil هستند. قوسهایی که شخصیتهای آنها طی میکنند، برای طرح داستان محوری هستند و اجرای آنها در واقعی جلوه دادن عناصر عجیبتر Death Stranding 2 بسیار مؤثر است.
شاید تنها نکته ناامیدکننده، عدم وجود هرگونه بازخورد لمسی معنادار یا پشتیبانی از ماشه تطبیقی برای کنترلر PS5 DualSense باشد. هرگز احساس نمیکنید که بازی از پد فراتر از ویژگیهای لرزش استاندارد استفاده میکند و هنگام فشار دادن ماشهها، هیچ تفاوتی بین انواع سلاح وجود ندارد – همه آنها هنگام شلیک احساس یکسانی دارند.
نتیجه
در چیزی که به یکی از بازیهای تعیینکننده نسل PS5 تبدیل خواهد شد، Death Stranding 2: On the Beach دستاوردی عمیق از طراحی، گیمپلی، روایت و جلوههای بصری است. همانطور که هر چهار مورد در میانه به هم میرسند، Kojima Productions یک نمایش سینمایی خلق کرده است که بینقص بین اکشن و پیمایش در گذار است و همه اینها در جذابترین روایتها گنجانده شده است. Death Stranding 2 که یک ارتقاء عظیم نسبت به بازی اول است، یک شاهکار بیچون و چرا است.